بعد از ظهر روز ۲۲ بهمن بود. به امید دیدن خبر های تازه و امید بخش بالاترین را باز کردم اولین چیزی که توجهم را جلب کرد تعداد زیاد بازدید کننده ها بود و بعد خبرهای زد و نقیض . یک نفر نوشته بود که دیگه به حرف این رهبر های خارج از کشور گوش نکنید که این ایده اسب تروا اشتباه از آب درآمد یکی دیگه اومده بود یک کم به مردم امید بده ولی ده نفر بهش منفی داده بودند که خبر غیر واقعی . خلاصه بلبشویی بود. خوب اول فکر کردم خیلی از دوستان بالاترینی ما جوون هستند و شاید خیلی احساسی برخورد می کنند و شاید هم از چند نفر نفوذی می خواهند روحیه دیگران رو خراب کنند ولی هنوز چند ساعتی از این قضایا نگذشته بود که بعله چشمم به جمال یک کاریکاتور به اسم چهار پای تروا از نیک آهنگ روشن شد. طبق معمول هم هنوز دوتا کلیک نشده توی صفحه اول بود. بازش کردم و راستش خجالت کشیدم . آخه از یک نفر مسله نیک آهنگ بعید بود. نه از این جهت که ایشان کاریکاتوریست تراز اولی هستند به این دلیل که حد اقل چند سال سابقه کار در روزنامه های خوب زمان اصلاحات رو داره ، بقولی همچین با مسائل سیاسی نا آشنا نیست.خلاصه اگر می گفتند که این کاریکاتور را کاریکاتوریست کیهان کشیده خوب قابل درک بود ولی نیک آهنگ ...این شد که تصمیم گرفتم چند کلمه ای در نقد کاریکاتور این دوست گرامی بنویسم. البته این فقط نظر شخصی خودم است و نه بیشتر.
اول اینکه برای اینکه یک نفر یک کاریکاتوریست خوب باشد حتما باید طنز را هم خوب بداند یعنی این که سوژه کاریکاتور مهمتر از کیفیت رسم آن است. میدانید چرا مردم طنز مهران مدیری را بیشتر می پسندیدند چون مهران طنز را خوب می دانست . کاری که می کرد دلقک بازی نبود طنزی بود بسیار زیرکانه. یا می دانید چرا من کارهای مانا نیستانی را دوست دارم چون پشت اکثر کارهاش یک مفهوم عمیق نهفته است حالا گیرم که این طنز تلخ باشد. ولی در مورد نیک آهنگ این طور نیست یعنی از نظر من بیشتر کارهای ایشان یا اصلان سوژه درست و حسابی ندارند یا اگر دارند بسیار ابتدایی هستند.
حالا در مورد این کاریکاتور دراز گوش هم به همین ترتیب. من نفهمیدم کجای این کار قرار است حد اقل یک لبخند روی لب آدم بیاورد یا اصلان ایشان قرار است با این کار آن هم در بعد از ظهر ۲۲ بهمن نه یکی دو روز بعد چه حرفی را بزند. حالا گیریم من اصلان از این جور مسائل چیزی حالیم نیست ، اگر کسی فهمید خوب این بنده حقیر را هم راهنمایی بفرماید یا اصلان پیشنهاد می کنم آقای کوثر ی زیر نویسی چیزی پائین کارشون مرقوم بفرمایند تا امثال مرا هم از این سر در گمی نجات دهند.
من که فکر می کنم آقای کوثر تحت تاثیر همین لینک های مورد اشاره اقدام به رسم این کار کرده اند .
بعد اینکه آقای نبوی یا خیلی از افراد دیگر در خارج از ایران اگر حرفی میزنند یا چیزی می نویسند هیچ کدام ادعای رهبر بودن ندارند و صرفا نظر شخصی خودشان است اصلان من فکر می کنم ایشان علاقه ای هم نداشته باشند که این طور نامیده شوند و اگر می بینید که مردم به این پیشنهاد ها نظر مثبت دارند به این دلیل است که از نظر منطقی ایده های خوبی هستند و خیلی از ما هم شاید به آنها رای مثبت داده ایم و نا خواسته باعث شده ایم که در نظر دیگران درست و عملی جلوه کنند . هیچ کدام از ما هم تا قبل از ۲۲ بهمن متوجه کاستی های و نواقص این ایده ها نشده بودیم یا نگفتیم . های کوثر گرامی هم کاریکاتور دراز گوش نکشیدند. ولی هنوز مردم توی خیابان بودند و هنوز درگیری تمام نشده بود که همه شدند مخالف صد در صد طرح. ظاهرا اکثرا هم از قبل نواقص را می دانستند و بارها گوشزد کرده بودند ولی کو گوش شنوا.
این شد که ظرف چند ساعت داور شد رهبر خارج از کشور و طراح عملیات و از قضا طرحشان هم شکست خورده بود. هیچ کس هم مقصر نیست جز ایشان و اسبه تروا با آن ری.....ن بی موقع.