۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

نیروهای مسلح ایران، ارتشی‌های دلاور، سپاهیان جان بر کفّ و برادران راستین پلیس از چه دفاع می‌‌کنید؟

نیروهای مسلح ایران، ارتشی‌های دلاور، سپاهیان جان بر کفّ و برادران راستین پلیس از چه دفاع می‌‌کنید؟ از چند صد هزار تومان حقوق ماهیانه یا از اهریمن هایی که با برادران و خواهر انتان چنان کردند؟
آیا تمام اینها ارزش ریختن خون از دهان هموطنان را دارد؟ آیا می‌‌توانید آسوده سر بر بالین بگذارید و چشم بر همهی این جنایات ببندید؟ آیا می‌‌توانید فردا و فرداها در چشم فرزندتان نگاه کنید ؟ آیا می‌‌توانید نان آغشته به خون بر سر سفره خانواده تان ببرید؟
تا کی‌ سکوت؟
می‌دانم که شما هم از این همه جنایت به تنگ آمده اید. پس بپا خیزید .
به اندازه جوانانی که با دست خالی‌ جلوی این دیو صفتان از ناموس میهن دفاع می‌‌کنند جرات داشته باشید.
به مردم بپیوندید و بقیه عمرتان را سر بلند زندگی‌ کنید.
همین حالا......

۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

از ماتم سرو قدشان سرو خمیده...

بیشتر از صد سال است که هنوز خون جوانان این مرز و بوم بر روی خاکش خشک نشده. صد سال است که مردم وطنم همه چیزشان را فدا می‌‌کنند تا ابتدایی‌ترین حقوقشان را که همانا آزادیست پس بگیرند گاهی از شاه و گاهی از شیخ.
ولی‌ باور دارم که این بر با همه دفعات پیشین فرق دارد. این بر مردم کشورم بالغ شده اند. این بر می‌‌دانند چه می‌‌خواهند.
نگذاریم خون جوانان وطنم پایمال شود.
پیروز باد ایران

۱۳۸۸ دی ۶, یکشنبه

خواهر زاده مهندس موسوی کشته شد !

از شنیدن این خبر شگفت زده شدم. این یک اتفاق ساده نمی‌‌تواند باشد یعنی ایشان به صورت تصادفی در درگیریها کشته نشده است. من باور دارم که این کار به عمد انجام شده.

چقدر حماقت؟ من نمی‌‌دانم چرا این رژیم فکر می‌کند با ضربه زدن به مهندس موسوی یا کروبی یا هر کدام از این بزرگان در مسیر جنبش خلال ایجاد می‌‌شود.

البته خوش بختانه در تمام طول تاریخ دیکتاتور همیشه با همین اشتباهت سقوط کرده است. این کارها مانند پاشیدن بنزین روی شعله است.

به هر حل روحش شاد این شهید راه آزادی میهن. خونش را نگذاریم پایمال شود.

پیروز باد آزادی

گزارش بی‌بی‌سی از تاسوعا در ایران

گزارش BBC World Serviceاز تاسوعا در ایران

زمان دعوت از نیروهای مسلح کشور

دوستان، به نظر من حالا زمان اون رسیده که به سمت جذب نیروهی مسلح بریم. ارتش، سپا ه نیروی انتظا می‌‌و بسیج فرقی‌ نمی‌‌کنه اونها هم ای‌ قسمت از بدنه این جنبش هستن. باید به اونا فهموند که اونها در کنار ما امنیت دارند. باید به اونها تفهیم کرد که این تنها راهه.
باور کنید قسمت بزرگی‌ از سپه و بسیج کاملا مخالفه رژیم هستند ولی‌ اونها تحت فشارند باید این مساله رو بدونیم که اونها بیشتر از هر کدام از ما زیر فشار هستند. هم از طرف بالا دستشون، هم از جانبه سازمانهای اطلاعاتی‌ و هم از طرف ما. پس باید ای‌ برنامه حساب شده برای جذب اونها داشت. باید بتونیم به اونها امنیت بدیم.

هر کدوم از ما می‌‌تونیم از خانواده و فامیلمون شروع کنیم. ولی‌ با برنامه و دقیق. می‌‌تونیم گروه‌های کوچک داشته باشیم.
البته این فقط ای‌ ایده هست ولی‌ من فکر می‌‌کنم که تمام ایده‌ها ولو دور از ذهن گاهی می‌‌تونند راه گشا باشند.
به امید پیروزی

۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

shab avval

امشب اولین پستم را می‌‌گذارم.
شب کریسمس و همین طور شب تاسوعا.
فردا مردم ایران بازم به خیابون می‌رن. هم خوشحالم و هم نگران. خوشحال از ریختن ترس هم وطنم و نگران جان اونها.
من دور تر از اونم که بتونم کمکی‌ کنم ولی‌ به عنوانه قترهی از این دریا هر چه در توان دارم

به امید آزادی